ابوالفضل ملکشاه با لقب فالن ( abolfazl fallen) متولد ۱۱ دی ۱۳۸۱ از شهرستان آمل میباشد .او در زمینه موسیقی و در سبک رپ فعالیت میکند و تا به امروز آهنگ های زیادی را منتشر کرده است..
شاعر تمامی آهنگ های او خودش میباشد که بیشتر در سبک دلنوشته و اجتماعی مینویسد . موسیقی بعضی از کارهای او نیز متعلق به خودش است.
در ادامه آهنگ های ابوالفضل فالن abolfazl fallen به همراه متن موجود میباشد.
↓سرده نگام یه وقتا تنهام
کاش بتابه نور تبدیل شه به گرما
هرروز جنگ جهانی جنجال
دارم تو افکارم واسهی فردا
تهش میرسم به اون چیزی که میخوام؟
یا تنها هنرم میشه کشیدن سیگار؟
اصلاً دارم من به این کارا چیکار؟
من که زمین خوردم هرروزُ ۳۰بار
شکست دلم ، خورد شد
توسط خودم و این افکار پوچُ
دور شد صبرم از بغلم کمکم
من موندم و باز این اشکای زیر دوشُ
ولش کن ، میگذره
جون تو میگذره
پرده رو بکش کنار نور برات بهتره
حرفای مفتُ کن کارشونو یسره
امروز افتخار بابات و فردا هم پسرت
دوروزه زندگی، همهچی تمومه با
دفن و کفن و مراسم هفت و
چند هفتهای رفت و
مشکلات همه رفع و
چی مونده از من دیگه؟ بگو چی؟
یه پول کلفت؟ فکره یا اتاق پُرُو؟
افکار پوچُ پلمپ کن و
بخور آب روش یه قُلُپ
شاید هیچی نشدی و بند بودی به باد و اروغ
شایدم رسیدی جایی کردی دهنا رو قُرُق
تاریک بودُ
تابید نورُ
خوابید مهتاب
تابید آفتاب
بارید بارون
خوابدید باز اون
بُردی آسون
بازیامونو
شاید اصن منم
شاید منم
یه مشکلی بودم رو مشکلای رو سرم
واسه کارای بدم بودم مدرک و سند
زمین خودم بودم تا دقیقهی نود
مگه میشه جلوی کسی نیوفته چاله؟
تو رو به روال عادی نکنه دچارت
دخل و خرجت جور درنمیاد هیچجور حسابت
ثابت نمیمونه زمان میره سن و سالت
چجوری زخمارو نمونه یادم؟
آدما جلوت خوبن و پشتت نموند آدم
دیگه نمیذارم بشه کسی سد راهم
تازه به برق وصلم پ نیا سمت آهن
دیگه خوش ندارم اصلاً بشم مثل سابق
دلم دریا میخواد و یه پارو و یه قایق
دیگه نمیخوام راه برم عینهو یه سایه
کف ساحلُ نگاه خب پُره گِل و لایِ
abolfazl fallen
سرده نگام یه وقتا تنهام
کاش بتابه نور تبدیل شه به گرما
هرروز جنگ جهانی جنجال
دارم تو افکارم واسهی فردا
تهش میرسم به اون چیزی که میخوام؟
یا تنها هنرم میشه کشیدن سیگار؟
اصلاً دارم من به این کارا چیکار؟
من که زمین خوردم هرروزُ ۳۰بار
شکست دلم ، خورد شد
توسط خودم و این افکار پوچُ
دور شد صبرم از بغلم کمکم
من موندم و باز این اشکای زیر دوشُ
ولش کن ، میگذره
جون تو میگذره
پرده رو بکش کنار نور برات بهتره
حرفای مفتُ کن کارشونو یسره
امروز افتخار بابات و فردا هم پسرت
دوروزه زندگی، همهچی تمومه با
دفن و کفن و مراسم هفت و
چند هفتهای رفت و
مشکلات همه رفع و
چی مونده از من دیگه؟ بگو چی؟
یه پول کلفت؟ فکره یا اتاق پُرُو؟
افکار پوچُ پلمپ کن و
بخور آب روش یه قُلُپ
شاید هیچی نشدی و بند بودی به باد و اروغ
شایدم رسیدی جایی کردی دهنا رو قُرُق
تاریک بودُ
تابید نورُ
خوابید مهتاب
تابید آفتاب
بارید بارون
خوابدید باز اون
بُردی آسون
بازیامونو
شاید اصن منم
شاید منم
یه مشکلی بودم رو مشکلای رو سرم
واسه کارای بدم بودم مدرک و سند
زمین خودم بودم تا دقیقهی نود
مگه میشه جلوی کسی نیوفته چاله؟
تو رو به روال عادی نکنه دچارت
دخل و خرجت جور درنمیاد هیچجور حسابت
ثابت نمیمونه زمان میره سن و سالت
چجوری زخمارو نمونه یادم؟
آدما جلوت خوبن و پشتت نموند آدم
دیگه نمیذارم بشه کسی سد راهم
تازه به برق وصلم پ نیا سمت آهن
دیگه خوش ندارم اصلاً بشم مثل سابق
دلم دریا میخواد و یه پارو و یه قایق
دیگه نمیخوام راه برم عینهو یه سایه
کف ساحلُ نگاه خب پُره گِل و لایِ
abolfazl fallen
رویا نرو میام سراغت رویا
پا در رکاب من بگذار
بگذار بگذریم از گذر عمر
رویا
رویا نرو میام سراغت رویا
پروانه میسوزه پای شمع رویا
رویا نگاه من بلبل نیستم
ولی میخونم بخاطر رسیدن بهت رویا
نیستم حافظ توی وصف تو رویا
پُلا میرسه به قصر یهروز رویا
رویا نگاه من شکسپیر نیستم
ولی محتاجم به خندت عین پابلو نرودا رویا
(رویا نرو میام سراغت رویا
ضربان دارم من با نگاه بهت رویا
رویا نگاه نقاشیتو کشیدم
رویا نرو نرو میام من سراغت رویا)۲
بازم از خونه دور شد خورد یه برف سرد بهش
تا که رویا تابید به سمت قلبش
دغدغش همش این بود که اگه نرسم بهش
کل شب بیدار خوند تا صبح
(رویا نرو میام سراغت رویا
ضربان دارم من با نگاه بهت رویا
رویا نگاه نقاشیتو کشیدم
رویا نرو نرو میام من سراغت رویا)۲
هربار تابید آفتاب از پشت ابرا به پشت پلکام
هربار خوابید رویا زیر نور مهتاب نگام به چشماش
abolfazl fallen
زمان گذشت ، ورق هنوز خالیه
اما این رودخونه آبش هنوز جاریه
باتلاق میگفت بسه دیگه کافیه
ولی من دمیدم ، قافیه به قافیه
صدای زمزمههام تو گوش باد پیچید
گفت ای ابریشم آبی به کدام سو میشی؟
گفتم دریا ، آبی آسمان بیچین
بنام مُرداب ، جبران اشتباه پیشین
خلاف شرع نیست ، خلاف تکراره
رودخونه نمیخواد به گذشته دل بسپاره
آزاد باش بزن از پشت نهنگ فوّاره
دریا آزاده ، به دور از اجباره
توی این جاده میرم پیاده
خواستههام بزرگ داشتههام ساده
در پی اقیانوس آرام و زیبا
دل به دریا بزن با نگاه خالق
چه پیچیده ساده و چه ساده پیچیدهای
من دو تا بال میخوام به دور که پیچیدهای؟
میگن نبند رویاتو به تار موی یاری
نه آری میدم به رای نه رأی میدم به آری
بنام مُرداب
بنام دریا، چشمه هرچی میپرستی
حرکتی بکن فاعل شو تو افعال هستی
حرارت شروع تو ابرای تقویم مُرد
اگه نمُرده بیا ، اگه که نمیترسی
عزمشو جزم کرد جنگید با مکر و تزویر
گذشت از هفتخان از بلندی و پستی
شد راوی حیات توی هزاران تصویر
اماا ، تا رسید به دریاا
از خواب پرید ، گرفت یه تصمیم
زیر لب دمید ، بنام مُرداب
abolfazl fallen